کتاب سخت خوانیه، جملات بعضا خیلی روان نیستن و برای فهم جملات باید بارها خونده بشن، در کل این کتاب درباره اینکه چه دلایل روانشناختیای برای به وجود آمدن تمدنها وجود داره صحبت میکنه و میگه علل پیشرفت تمدنها دو محرک یا به زعم کتاب سایق عشق و سایق مرگه، که این دو با کشمکشی که با هم دارن تمدن رو به کمال میرسونن یا به زوال شاید.
تعابیر جالبی هم درباره دین داره و میگه انسان عادی از دین اینو میفهمه که یه نظامی وجود داره که همه معماها و سئوالاتش رو درباره جهان جواب میده و باور داره که تقدیری زندگیش رو زیر نظر داره و ناکامیهای این دنیاش رو تو دنیای دیگه جواب میده، انسان عادی این تقدیر رو فقط میتونه در وجود یک پدر متعال تصور کنه، فقط چنین پدری میتونه فرزندانش رو بشناسه و در اثر دعاهای اونا نرم بشه و وقتی نشونههای توبه رو در اونا ببینه نرم بشه. فروید ادامه میده این تصورات اونقدر کودکانه است که آدمی ناراحت میشه که چرا درک بسیاری از مردم از دین بیشتر از این نمیره. اما انسان نیاز داره که مفری داشته باشه و برای فرار از شوربختیها و مشکلاتش مجبوره دست به انجام کارهایی بزنه که به زعم فروید در سه دسته کلی جا میگیرن
اول: سرگرمیها که شامل کار کردن، حتی فعالیت علمی و همه کارهایی که سرگرمی میدونیمشون و از این دست هستن میشه.
دوم: ارضاهای جایگزین که هنر در اختیار ما میذاره.
سوم: مواد سکرآور که حساسیت مارو در برابر بدبختیا کاهش میده یا از بین میبره.
در کل کتاب بدی نیست و یکبار خوندنش حداقل توصیه میشه.
اطلاعات کتاب
نویسنده : زیگموند فروید
مترجم : محمد مبشری
ناشر: ماهی
تعداد صفحات: ۱۲۴ صفحه
لینکها
لینکهای تهیهی کتاب: گودریدز، نسخه فیزیکی، نسخه الکترونیک (فیدیبو)
کانال تلگرام آقای دارالشفایی برای سفارش کتاب
بریدههایی از کتاب
آزادی فردی نعمت تمدن نیست. پیش از آنکه تمدنی بوده باشد، این آزادی از هر زمان دیگر بیشتر بوده است، البته در آن زمان غالباً ارزشی نداشته است، زیرا فرد تقریباً هیچ قادر به دفاع از آن نبوده است. با رشد تمدن، آزادی فردی محدود میشود و اقتضای عدالت این است که هیچکس از این محدودیت معاف نشود. آنچه در یک جامعهی انسانی به منزلهی نیاز مبرم به آزادی به جنبش در میآید ممکن است مقاومتی در برابر بیعدالتی باشد و ازاینرو برای رشد بعدی تمدن مفید و با تمدن سازگار است. اما همچنین ممکن است خاستگاه آن باقیماندههای شخصیتی بدوی باشد که تمدن آن را رام نکرده است و از اینرو به زمینهای برای تمدنستیزی تبدیل شود. بنابراین، تمنای آزادی یا با برخی از اَشکال و مطالبات تمدن میستیزد یا با تمدن به طور کلی. گمان نمیکنم بتوان انسان را با تأثیراتی که به هر نحو ممکن است بر او بگذارند به جایی رساند که سرشتش بتدیل به سرشت موریانه شود؛ انسان احتمالاً همیشه از خواست خود مبنی بر آزادی فردی در برابر ارادهی جمع دفاع خواهد کرد. بخش بزرگی از کشمکشهای بشر حول این مسئله متراکم شده است که تعادلی سودمند یعنی رضایتبخش میان این خواستههای فردی و خواستههای فرهنگی جمع پیدا کند.
یکی از مشکلات تعیینکنندهی سرنوشت نوع بشر این است که: آیا میتواند با صورتبندی معینی از تمدن این تعادل را برقرار کند یا اینکه این تضادی که این تضادی آشتیناپذیر است؟
—
وقتی تمدن از انسانها میخواهد که نهفقط عطش جنسی بلکه میل به پرخاشگری خود را نیز قربانی کنند، میتوان فهمید چرا خوشبختشدن در تمدن برای انسان دشوار است. انسانِ نخستین از این حیثت وضع واقعاً بهتری داشت، زیرا محدودیتی برای رانههایش نمیشناخت. در عوض، امنیت او برای بهرهبردن بیشتر از این سعادت بسیار کمتر بوده است. انسان متمدن مقداری از امکانات سعادت را با مقداری امنیت مبادله کرده است.
سلام واقعا باوجود مشکلاتی که در راه عشق وجود داره خوشبخت شدن کار راحتی نیست
کتاب خیلی خوبیه . در واقع کتابیه که حتما باید خونده بشه . اما تو انتخاب ترجمه دقت کنید . ترجمه آقای محمد مبشری -که بریده بالا هم از ترجمه ایشونه- توصیه میشه.
ممنونم از پیشنهادتون، من همین ترجمه رو خوندم و گمان میکنم همونطور که اشاره کردین بهترین ترجمه این کتاب باشه.