پادکست اپیتومی بوکس

معرفی و بررسی کتاب چون بوی تلخ خوش کندر.

کتاب چون بوی تلخ خوش کندر کتابی است دربارۀ فرهاد، نه به مثابۀ موزیسین بلکه به مثابۀ انسان. ما در این کتاب با فرهادی روبروییم که حساسیت‌ها و اخلاقیات خاص خودش را دارد

امتیاز شما به کتاب

📝معرفی و بررسی کتاب چون بوی تلخ خوش کندر

آشنایی من با فرهاد (نه با موسیقی فرهاد) به نوجوانی برمی‌گشت، زمانی که آلبوم برف منتشر شد که البته ما در آن زمان آلبوم نمی‌گفتیم می‌گفتیم نوار یا اگر خیلی می‌خواستیم باکلاس بگیم، می‌گفتیم کاست. آن زمان خیلی معمول بود که نوارها را به صورت کپی بخریم، نمی‌دانم به چه دلیلی یا عرضه مشکل داشت یا نوار به صورت اورجینال کم تکثیر می‌شد یا نه نفع فروشنده‌ها در این بود، نوارها به صورت کپی فروخته می‌شد (البته نه همۀ نوارها، آن‌ها که پرفروش بودند.) برف هم همینطور بود. یعنی اگر آلبوم برف را می‌خواستی با احتمال بالایی اصل نوار گیرت نمی‌آمد. القصه من در نوار فروشی بودم و آن دوران بر خلاف امروز نوار فروشی‌ها خیلی شلوغ بود و گاهی که نوار پُر فروشی وارد بازار می‌شد صف می‌شد، من جلوی پیشخوان بودم و خانمی شیک پوش پشت سر من با اشاره به نوار فروش گفت دو تا برف. و قبل از اینکه من سفارشم را بدهم برف‌هاش را گرفت و رفت. فرهاد و برفش از همین جا گوشه ذهنم ماند تا دو سال بعد که خبر فوت فرهاد را از ماهوارۀ یکی از اقوام شنیدم. (ما هیچوقت ماهواره نداشتیم و هنوزم نداریم.) مثل اینکه که چند تن از خوانندگان مثل داریوش رفتند بودند سر مزار فرهاد در فرانسه.

من هنوز از فرهاد چیزی نشنیده بودم و این اتفاق باعث شد برم و برف را بخرم. اما خوشم نیامد. تا اینکه چند سال گذشت و من جدی‌تر موسیقی گوش دادم با نوازندگان و خوانندگان و گروه‌های جدید آشنا شدم، آرام آرام گوشم به موسیقیِ خوب آشنا شد و این طبیعت آدمی است که وقتی چیز بهتری پیدا می‌کند به چیز با کیفیت پایین‌تر رضا نمی‌دهد و به نظرم در همه چیز همینطور است هم در موسیقی هم در غذا هم در فیلم و … اینجا بود که دوباره فرهاد گوش دادم و اینبار بود که لذت بردم و حظ کردم. به نظرم هر چیز را باید در جای مناسب خود مصرف کرد. من چنین تجربه‌ای هم با مرد زیرزمینی داستایفسکی داشتم. اول بار که خواندم نفهمیدم و چون نفهمیدم لذت نبردم اما بار دوم اثری غریب بر من گذاشت انگار که داستایفسکی در این کتاب هر چه که خوانده بودم را خلاصه کرده بود.

بگذریم کتاب چون بوی تلخ خوش کندر کتابی است دربارۀ فرهاد، نه به مثابۀ موزیسین بلکه به مثابۀ انسان. ما در این کتاب با فرهادی روبروییم که حساسیت‌ها و اخلاقیات خاص خودش را دارد، زود جوش می‌آورد و زود پشیمان می‌شود. از معروف شدن کارهایش گریزان است و اگر در کنسرتی با آهنگی از او که ریتمیک باشد کسی دست بزند یا پا بکوبد ناراحت می‌شود. دوست ندارد همه بشناسندش و به پول بی‌اعتناست. با اینکه به موسیقی عشق می‌ورزد اما دوست ندارد به هر قیمتی کار کند و روی ضبط‌های خانگی‌اش می‌نویسد باشد که فقط خود بشنوی. نمی‌خواهد به قیمت چند صباحی بیشتر زنده ماندن عمل پیوند کبد کند ولی هر کاری می‌کند تا حیوانات و گیاهان زنده باشند و سرِ حال.

لذتی در مطالعۀ این کتاب نهفته است که من کمتر در کتاب‌های زندگینامه‌ای دیده‌ام. لذت مواجهه با یک انسان با همه کم و کاستی‌ها و نقاط قوتش. این کتاب از حیثی دیگر نیز متمایز است و آن اینکه با همکاری همسرش نوشته شده و علاوه بر آن نویسنده تلاش کرده تا چند صدایی را رعایت کند و برای برهه‌های گوناگون از زندگی فرهاد به یک روایت اکتفا نکرده است. هر چند که جا داشت کمی نثر بهتر می‌شد اما نویسنده از زندگی فرهاد روایتی روان و خواندنی به دست داده که با خاطرات، اسناد و تصاویر مستند شده است. من از خواندن این کتاب همزمان با گوش دادن به قطعات فرهاد بسیار لذت بردم و پیشنهاد می‌کنم شما هم همزمانی که این کتاب را می‌خوانید موسیقی فرهاد را هم بشنوید چون لذت غرق شدن در زندگی فرهاد را چند برابر می‌کند.

من در ادامه این یادداشت در کانال تلگرام پادکست چندتا از آهنگ‌های فرهاد که خیلی دوست دارم را بعلاوه لینک مستند جمعه‌های فرهاد را می‌گذارم که به نظرم تکمیل کنندۀ کتاب هستند. امیدوارم شما هم از این کتاب لذت ببرید.

 

نقاط قوت

📍داشتن متنی ساده و روان

📍مستند بودن

📍پرداختن به وجه انسانی فرهاد

📍چند صدایی

 

❗️نقاط ضعف❗️

📍نثر متوسط

📍نداشتن نسخه الکترونیک

 

🏆امتیاز من به کتاب 4.5 از 5 ستاره

 

📗اطلاعات فیزیکی کتاب

نام کتاب: چون بوی تلخ خوش کندر

نویسنده: وحید کهندل

تعداد صفحات: 304

ناشر: ماهی

©@epitomebooks

امتیاز شما به کتاب

نظر بدهید