داستایفسکی داستان کوتاه کروکودیل را در فاصله نوشتن یادداشتهای زیرزمینی و جنایت و مکافات نوشت. رنه ژیرار منتقد فرانسوی معتقد بود که داستایفسکی در یادداشتهای زیرزمینی طنزی ظریف خلق کرده که نقد معاصر قادر به فهم آن نیست و ما توانایی خندیدن در کنار داستایفسکی را نداریم چرا که هنوز درگیر مسائلی هستیم که داستایفسکی حدود یک قرن و نیم پیش، طرح و تقبیحشان کرده است.
داستان کوتاه کروکودیل نمایشی از این طنز است، داستانی طنز از بلعیده شدن فردی به نام ایوان ماتوئیچ توسط کروکودیلی که توسط فردی آلمانی در بازار پترزبورگ به نمایش درآمده است. ایوان ماتوئیچ در چند سطر ابتدایی داستان فردی بافرهنگ توصیف شده که در آستانه سفر سهماهه به اروپاست. ایوان ماتوئیچ هم نسل کسانی است که چشم امیدشان به اروپاست و همه چیز اروپایی در نظرشان ارج و قرب دارد و وطن خودشان را تحقیر میکنند مثلا در جایی اشاره به پارچههای روسی و انگلیسی میکند و میگوید کاش لباسش از پارچه انگلیسی بود چون دوام بیشتری داشت و جلوی هضم شدنش را میگرفت. یا از نسل طرفداران علم و خردگرایی است جایی از داستان درباره علت بلعیده شدناش توسط کروکودیل میخوانیم: «نتیجه درس خواندن زیادی است. مطمئن باشید. درس خواندن زیادی آدم را به جایی میکشاند که میرود همه جا سرک میکشد، بخصوص جاهایی که دعوتش نمیکنند.»
تقریبا میشود تمامی مضامین مطرح شده در یادداشتهای زیرزمینی را در این داستان کوتاه پیدا کرد اما با چاشنی طنز، گویی داستایفسکی این داستان را نوشته تا حس طنز و کمدیای که در یادداشتها پنهان کرده بود، عیان کند و یادمان بدهد که باید قدمی فراتر گذاشت و به این تفکرات خندید.
این داستان توسط رضا رضایی در مجموعه رویای آدم مضحک ترجمه و توسط نشر ماهی چاپ و منتشر شده است.