اگر جایی برای امید نیست دست کم به نومیدی تن ندهیم
پشتیبانی از ما
پشتیبانی از ما
  • صفحه اصلی
  • یوتیوب
  • پادکست
  • بلاگ
فهرست
خانه فلسفه سیاسی جبارها چه کسانی هستند و جباریت چیست؟
مرتد داستانی از آلبر کامو
مرتد یا روح سرگردان داستانی از آلبر کامو از مجموعه داستان تبعید و سلطنت
برگشت به مطالب
مقاومت، عصیان و مرگ
مقاومت، عصیان و مرگ
جبارها چه کسانی هستند و جباریت چیست؟ فلسفه سیاسی قسمت هشتم
Click to enlarge

جبارها چه کسانی هستند و جباریت چیست؟

آیا باید همیشه بین بد و بدتر یکی را انتخاب کرد؟ آیا برای فرار از آشوب و بی‌نظمی باید آزادی را قربانی امنیت کرد؟ راه سومی وجود ندارد؟ یونانی‌های باستان این راه سوم را پیدا کردند و بزرگترین هدیه‌ای که می‌توانستند به نسل‌های بعد بدهند همین بود. مبارزه‌ای بی امان با جباریت که تولد دموکراسی را رقم زد.

دیکتاتور خوب؟ادامه مطلب
دسته: سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی, یوتیوب برچسب: Epitome books, آتن, اپیتومی بوکس, اصطلاحات سیاسی, بررسی کتاب, دموکراسی, سولون, سیاست, فلسفه سیاسی, کتاب, کتاب خوب, کتاب خوب بخوانیم, کنشگری, نقد کتاب, یوتیوب
اشتراک گذاری:
  • توضیحات
  • نظرات (0)
توضیحات
۱۵۷

مردم آتن بعد از شکست جبارها البته به کمک اسپارت، دیگه نمی‌خواستن تن به جباریت بدن و از طرفی دوست نداشتن که دوباره مملکت آشوب بشه و مدام درگیر دعواهای سیاسی باشن. آشوب خوب نبود اما راه حلش جباریت هم نبود پس باید یه راهی پیدا می کردن که نه اجازه بده جباریت یا تیرانی برگرده و نه اجازه بدن که جامعه در آشوب غرق بشه و ثبات از بین بره.

ما با تاثیر آشوب و بی‌ثباتی در مملکت آشناییم، لازم نیست توضیح بدم که اگر نظمی بر جامعه حکمفرما نباشه چه اتفاقی میوفته. اما با جباریت چی؟ با اونم آشناییم؟ آیا ما ناچاریم که همیشه بین بد و بدتر انتخاب کنیم؟ یعنی برای فرار از آشوب و بی‌ثباتی به دامان یه دیکتاتور بغلطیم؟ یا مثل مردم آتن می‌شه راه سومی پیدا کرد که نه این باشه و نه اون؟

اما آیا جباریت بد بوده؟ به همون بدی که افلاطون توصیف کرده؟ من در قسمت قبل دربارۀ ایدۀ دیکتاتور خوب توضیح دادم اما فکر می‌کنم این بحث هنوز جای کار داره و میشه بیشتر بهش پرداخت چون دست کم در تاریخ ما مدام از یک دوره آشوب و جنگ همه علیه همه دست دراز کردیم به سمت دیکتاتور، تاریخ ظهور و سقوط سلسله‌های متعدد تو ایران گواه این ادعاست.

پس باید ببینیم که جباریت چه خصوصیاتی داشت که مردم آتن انقدر ازش می‌ترسیدن؟

در قسمت‌های قبل اشاره کردم که در یونان باستان، جباریت به این معنای بد و شریرانه‌اش که امروز هست نبود و معنایی خنثی داشت، البته در همین معنای خنثی بدی هم نهفته بود اما مقدارش ناچیز بود. امیدوارم در پایان این ویدیو متوجه بشیم که چه شد این کلمه در گذر زمان چنین معنای بد و خبیثانه‌ای پیدا کرد و مترادف شد با ظالم و ظلم و بعدها دیکتاتوری و حتی فاشیسم.

اولین خصوصیت جباریت در یونان باستان این بود که جبار به دعواهای سیاسی پایان میداد و برای دولت شهر نظم و اتحاد به ارمغان می‌آورد یعنی اولین چیزی که ما از جبار یا دیکتاتور انتظار داریم. در واقع جبار قدرت دولت یا حکومت رو تقویت می‌کرد.

دومین خصوصیت جباریت این بود که هم عامل و هم معلول رفاه، توسعه تجارت و صنعت بودن، یعنی وقتی جامعه رشد کرد و گروه‌های جدید به وجود اومد این گروه‌های جدید تعارض منافع رو بالا می‌بردن در نتیجه کشمکش زیاد میشد و جبار میومد تا به این کشمکش پایان بده، وقتی سر کار می‌اومد با ثباتی که ایجاد می‌کرد باعث رشد دوباره صنعت و تجارت میشد.

سومین خصوصیت جباریت این بود که با رشد طبقات پایین جامعه باعث میشد که نیروهای جدیدی بوجود بیان و بردگی کمتر بشه، بردگی مردمان فرودست کمتر میشد اما رشد اقتصادی به نیروی کار ارزان نیاز داشت پس جامعه سوق پیدا می کرد به سمت لشکرکشی به شهرهای اطراف برای به بردگی گرفتن نیروی کار. یعنی آزادی یه عده در شهر برابر بود با بردگی دیگرانی که در شهرهای اطراف بودن و این پایه و اساسی برای تشکیل امپراتوری بود.

خصوصیت چهارم جباریت دست زدن به ساخت و سازهای عظیم بود، از یه طرف زیرساخت اقتصادی مثل جاده و بندر ساخته میشد و از طرف دیگه ساختمونای عظیم میساختن تا عظمت شهر رو نشون بدن، جباران دوران باستان برای خودشون کاخ نمیساختن در عوض معبد میساختن. در کنار اینکه اینکار به اشتغال کمک می کرد اما شرایط کار غالبا ظالمانه بود.

خصوصیت پنجم جبارها حمایت اون ها از مذهب بود که این کار رو هم از روی خیرخواهی و هم آرام کردن مردم انجام میدادن

خصوصیت ششم جباران حمایت از هنرها بود.

خصوصیت هفتم جبارهای یونان باستان گرفتن حکومت به صورت غیرقانونی و حکومتی بی قانون بود که البته مورد دوم بنا به شخصیت جبار فرق داشت اما مورد اول در مورد همه‌اشون صادق بود.

خصوصیت هشتم جبارها حکومت بر مبنای ترس و ارعاب بود نه قانون، جباران مخالفان خودشون رو سرکوب و تبعید میکردن یا به قتل می رسوندن.

نهمین خصوصیت جباران نمایش ثروت و قدرت بود و هیچ محدودیتی برای تمایلات نفسانی و شهوانی خودشون قائل نبودن و در نهایت آخرین خصوصت جباران توسل به انگاره‌های نژادی بود تا مخالفانشون رو یا دشمنانشون رو بهتر سرکوب کنن.

این ده خصوصیت نشون میده که چرا جبار مفهومی خنثی یا کمی بد داشته، جباران خواسته یا ناخواسته کارهای خوب زیادی کردن اما خشونت و ارعاب و بی قانونی هم داشتن.

رفته رفته این خشونت و ارعاب و بی قانونی در کارنامه جباران پررنگ تر شد و جای خصوصیات مثبت جباریت رو گرفت. جانشینان پیسی استراتوس در واقع بیشتر به همین خشونت و ارعاب و بی قانونی شناخته شده‌ان. و طبیعی هم هست وقتی دست یه نفر رو باز بگذاریم که هر کاری دلش میخواد انجام بده نتیجه بهتری عایدمون نمیشه، فرد باید خیلی خوددار و با اخلاق باشه که این قدرت بی حد و حصر وسوسه‌اش و نابودش نکنه.

مردم آتن این نکته رو خیلی خوب درک کردن و برای همین سعی کردن بدون استقرار دوباره جباریت، اصلیترین فایده جباریت که همون ایجاد ثبات بود رو پیاده کنن، در واقع تاریخ دموکراسی آتن رو میشه اینطور تعریف کرد، مبارزه‌ای بی امان علیه استقرار دوباره جباریت.

نکته اینجاست که برای رسیدن به چنین حکومتی، هیچ نقشه راهی وجود نداشت، مشخص هم نیست که آیا پیرامون این قضیه نظریه پردازی شده بود یا نه، چون تقریبا چیزی از اون دوران به دست ما نرسیده که نشون بده فیلسوفانی مثل ارسطو و افلاطون وجود داشتن که نظریه حکومت بدون جباریت رو تئوریزه کرده باشن. این روند گویا بیشتر به صورت شفاهی و با سعی و خطا جلو رفته و این خودش خیلی جذاب و جالبه. البته باید توجه داشت که دموکراسی آتن اولین دموکراسی نبود قبل از آتن در شهرهای دیگه یونان چنین سیستمی پیاده شده بود اما متاسفانه مثل آتن مستند نشدن و به دست ما نرسیدن اما تخمین زده میشه که تا اواخر قرن چهارم قبل از میلاد بیش از نیمی از شهرهای یونان دموکراسی بودن.

حالا بریم ببینیم که این اصلاحات چی بودن؟ یعنی کلیستینس بعد از اینکه به خواست و حمایت مردم حاکم شهر شد چه اصلاحاتی رو انجام داد تا بتونه جلوی جبار شدن یک فرد رو بگیره؟

کلیستنیس برای اینکه تا جای ممکن جلوی جباریت رو بگیره اومد و نواحی انتخاباتی رو تغییر داد، در دوران سولون چهار قبیله سنتی وجود داشت که اینها با هم ارتباطات فامیلی داشتن و اساس قدرت اشراف رو تشکیل میدادن، این امکان وجود داشت که قبایل با هم متحد بشن و علیه یک قبیله یا دو قبیله دست به عمل بزنن و فردی این وسط بیاد و از آشوب سواستفاده کرده و با متحد شدن با یکی از جناح های رقیب قدرت رو قبضه کنه چنان که شد. کلیستینس برای اینکه جلوی اینکار رو بگیره اومد و به جای چهار قبیله، سیستم ده قبیله رو پیاده کرد اما نه به این سادگی، بلکه هر قبیله نمایندگانی از سه قسمت مختلف آتن یا آتیکا داشتن و هر قبیله بر اساس محل سکونتش نام گذاری میشد که به این محل سکونت دموس می‌گفتن. این سه قسمت عبارت بودن از ناحیه شهری، دشت‌های مرکزی و نواحی ساحلی. یعنی هر قبیله از این سه قسمت نماینده داشت، با اینکارش جلوی متحد شدن مثلا نواحی ساحلی علیه نواحی شهری یا بالعکس رو گرفت و این امکان فراهم شد که درون هر ناحیه انتخاباتی یا قبیله یک طیف آدم نباشه و اینجوری تضارب آرا بالا بره و جباریت حاکم نشه. در ضمن این تقسیم بندی جدید کمک کرد که افراد خارجی و ثروتمند بتونن وارد سیاست بشن در نتیجه یه مقدار میزان افرادی که در سیاست می‌تونستن نقش داشته باشن رو بیشتر کرد.

دومین کاری که کلیستینس کرد این بود که سیستم نامگذاری بر اساس نام پدر رو تغییر داد مثلا اگه می‌گفتن کلیستنیس پسر آگاریست، من بعد باید می‌گفتن کلیستینس آتنی. در واقع به جای نام پدر نام دموس باید می‌اومد و اینجوری حس تعلق مردم رو به جای خانواده یا قبیله به دموس بیشتر کرد.

در تعداد افرادی که عضو مجلس قانون گذاری هم بودن تغییر ایجاد کرد و از ۴۰۰ نفر به ۵۰۰ نفر افزایش داد که هر قبیله ۵۰ عضو تو این مجلس داشت، وظیفه اصلی این مجلس نوشتن قانون و ارائه اون به مجلس رای دهندگان بود که همه شهروندان آتن می‌تونستن توش شرکت کنن، نظرشونو بگن و در نهایت هم به قانون پیشنهادی رای بدن. سیستم قضایی رو هم تغییر داد، از ۲۰۱ تا ۵۰۰۰ نفر و برای دعاوی مهم تا ۶۰۰۰ نفر می‌تونستن تو دادگاه در نقش هیئت منصفه شرکت کنن و به بیگناهی یا گناهکاری فرد رای بدن، که هیئت منصفه چند ساعت قبل از شروع دادگاه به قید قرعه انتخاب میشدن. این تعداد زیاد هیئت منصفه و عدم وجود وکیل و قاضی‌ای که تصمیم به گناه کاری یا بیگناهی فرد بگیره این امکان رو از متهم سلب می‌کرد که بتونه با رشوه دادن کارش رو جلو ببره. نکته‌ای که در آینده به بحث ما مربوط میشه اینه که همونطور که گفتم وکیلی وجود نداشت و متهم خودش باید از خودش دفاع می‌کرد، می‌دونیم که همه آدمها زبانی راسخ و بیانی روشن ندارن تا روی هیئت منصفه تاثیر بگذارن و بی گناهی خودشون رو یا حتی گناه کاریشون رو بی گناهی جلوه بدن پس اینجا نقش یه عده که بعدتر در تاریخ فلسفه هم اهمیت پیدا می‌کنن پررنگ میشه و اون عده کسانی بودن که مردم رو برای نطق کردن و استدلال‌های منطقی آموزش میدادن. این‌ها همون سوفسطایی‌ها هستن که در آینده بیشتر باهاشون آشنا می‌شیم.

کار دیگه کلیستینس انتخاب مقامات دولتی به قید قرعه بود، قبلا مقامات دولتی و حکومتی از بین عده خاصی انتخاب میشدن اما بعد از این اصلاحات این انتخاب‌ها به قید قرعه و از بین شهروندان بالای ۳۰ سال انتخاب می‌شد. و آخرین کارش تصویب این قانون بود که اگر شهروندان احساس کردن کسی زیادی داره قدرت می‌گیره و دنبال جبار شدنه، بتونن به مدت ده سال تبعیدش کنن. این قانون در واقع برای محکم کاری بود و برای اینکار حداقل ۶۰۰۰ نفر باید رای میدادن. فردی که تبعید میشد اموالش دست نخورده باقی می‌موند و بعد از ده سال می‌تونست به شهر برگرده و از مزایای شهروندی برخوردار بشه.

کلیستنیس به اصلاحات خودش اسم ایسونومی رو داد یعنی برابری در برابر قانون که درباره اش تو ویدیوهای قبلی صحبت کردم.

این آغاز راه دموکراسی در آتن بود، در واقع همونطور که گفتم دموکراسی به عنوان روشی بالید و رشد کرد تا جلوی جباریت رو بگیره و بی دلیل نیست که کسی مثل هانا آرنت که از جباریت‌های نو مثل توتالیتاریسم به شدن واهمه داشت سراغ این الگوی قدیمی از حکومت رفت و سعی داشت نشون بده که تنها با توسل به یه همچین اصلاحاتیه که میشه جلوی رشد دوباره جباریت رو گرفت.

البته دموکراسی آتن ایراداتی هم داشت و سیستمی بود که نمیشد برای جامعه امروز ازش استفاده کرد، مهمترین ایراد این دموکراسی حذف کامل زن‌ها و برده‌ها از سیاست بود. تخمین زده میشه که آتن و روستاهای اطرافش حدود نیم میلیون نفر جمعیت داشت و از این جمعیت فقط حدود ده درصدشون شهروند بودن و میتونستن در امور سیاسی دخالت کنن، یعنی باز هم ما اینجا غلبه یک اقلیت بر اکثریت رو شاهدیم.

دومین ایراد دموکراسی آتنی که اتفاقا عاملی برای نابودیش هم شد این بود که در بیرون آتن و در رفتار با سایر دولت شهرها، آتن نه تنها دموکرات نبود بلکه استثمارگر بود. روایت‌های وحشتناکی از استثمار آتن در تاریخ ثبت شده که یک نمونه‌اش قتل عام مردان و به بردگی کشوندن زنان و بچه‌های جزیره میلوسه که در جریان جنگ پلوپونزی بی‌طرف بود.

سومین ایراد دموکراسی آتن تصمیماتی بود که از روی جوش و خروش مردمی گرفته میشد که این انجمن‌ها با قدرت زیادی که داشتن بعضی مواقع ورای قانون عمل میکردن و یه جورایی مستبد میشدن. چند مورد در تاریخ یونان هست که مردم یونان دست به تصمیماتی شتابزده زدن و افرادی رو بی گناه یا بدون اجازه دادن به دفاع از خود اعدام کردن. از جمله معروفترین اعدام‌ها، اعدام سقراط بود که به دشمنی با دموکراسی در بین فلاسفه بعد از خودش خصوصا افلاطون دامن زد.

ایراد بعدی دموکراسی آتنی این بود که چون می‌تونستن تقریبا هر کسی رو به دادگاه بکشونن و با نطقی خوب هیئت منصفه رو قانع کنن که شخص گناهکاره، در نتیجه اون کسایی که مصدر کاری بودن با احتیاط عمل می‌کردن مخصوصا فرماندهان جنگ چون هر لحظه امکان داشت به دادگاه کشیده و محکوم بشن. اونایی که مصدر کاری نبودن مثل ثروتمندان همش در هول و ولا زندگی می‌کردن چون اکثر مردمی که در هیئت منصفه حضور داشتن از قشر ثروتمند نبودن و معمولا دل خوشی هم از اینا نداشتن امکان اینکه فردی ثروتمند در دادگاه ببازه زیاد بود، برای همین می‌ترسیدن کسی ازشون شکایت کنه. این وسط یه عده پیدا شده بودن که از ترس این ثروتمندان تغذیه می‌کردن و برای شکایت نکردن ازشون اخاذی می‌کردن.

این مواردی که گفتم مخصوصا دو مورد آخر بیشتر به دموکراسی آتنی مربوطه تا دو مورد اول که می‌تونست در حکومت‌های دیگه هم رخ بده. هدفم از گفتن دو مورد اول عدم تطابقش با نیازمندی‌های دنیای امروز بوده. اما این دموکراسی فواید زیادی داشت، عمر به نسبت کوتاهی داشت یعنی دو قرن بیشتر طول نکشید اما همین دو قرن جهان رو چنان دگرگون کرد که هنوز اثراتش باقیه و من و شما داریم درباره‌اش حرف می‌زنیم. ظهور فیلسوفانی چون سقراط، افلاطون و ارسطو که قرن‌ها بر تاریخ فکری بشر تاثیر داشتن در این دوره اتفاق افتاد. نمایشنامه‌نویسانی مثل سوفوکل، اورپید، آریستوفان و آیسخولوس در این دوره زندگی می‌کردن. ساخت بناهای عظیمی مثل آکروپولیس در این دوره رخ داد. تاریخ نویسی با هرودوت و توسیدید پا به عرصه وجود گذاشت و مجسمه ساز بزرگی مثل فیدیاس که یکی از عجایب هفتگانه یعنی مجسمه زئوس رو ساخته بود در این دوران زندگی می‌کرد. علاوه بر این‌ها این مفاهیمی که برامون باقی موندن که امروز می‌تونیم بهشون رجوع کنیم و ازشون درس بگیریم مثل همین مستندات باقی مونده از آتن گنجینه عظیمیه که از دوران دموکراسی برامون باقی مونده. اما در آینده خواهیم دید که دموکراسی یک حکومت آرمانیه که هیچ وقت به طور کامل پیاده سازی نخواهد شد، می‌شه به سمتش حرکت کرد اما نمیشه کاملا پیاده‌اش کرد، یونانی‌ها تلاششون رو کردن، امروزه هم خیلی از کشورهای اروپای غربی و آمریکا این ادعا رو دارن که دموکراسی هستن اما خواهیم دید که اینطور نیست دموکراسی صندوق رای نیست، دموکراسی حکومت اکثریت نیست و دموکراسی انتخاب نماینده نیست.

 اکثر مطالبی که تو این قسمت شنیدید رو من از سه کتاب برداشتم، اولیش کتاب نظریه‌های جباریت از افلاطون تا آرنت نوشته راجر بوشه است، دومیش کتاب سیاست نوشته ارسطو و سومیش کتاب نخستین دموکراسی نوشته پال وودراف. که برای اطلاعات بیشتر میتونید به این کتاب‌ها مراجعه کنید هر چند که من در ادامه این مجموعه باز هم سراغ این کتاب‌ها خواهم رفت. در قسمت‌های بعدی سراغ پیش زمینه‌های قتل سقراط می‌رم و سعی می‌کنم کمی دربارۀ سوفسطایی‌ها صحبت کنم تا آماده بشیم برای ورود به دنیای افلاطون.

نظرات (0)
امتیاز 0 از 5
0 نظر
امتیاز 5 از 5
0
امتیاز 4 از 5
0
امتیاز 3 از 5
0
امتیاز 2 از 5
0
امتیاز 1 از 5
0

نقد و بررسی‌ها

Clear filters

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “جبارها چه کسانی هستند و جباریت چیست؟” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید…

مونارشی یا سلطنت، فلسفه سیاسی
پیش نمایش

مونارشی یا سلطنت؟ قسمت سوم فلسفه سیاسی

سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی, یوتیوب
امتیاز 0 از 5
ادامه مطلب
فلسفه سیاسی
پیش نمایش

فلسفه سیاسی قسمت دوم: ایسونومی، دموکراسی، استبداد، جباریت

سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی, یوتیوب
امتیاز 0 از 5
ادامه مطلب
فلسفه سیاسی
پیش نمایش

فلسفه سیاسی قسمت اول – پیدایش فلسفه سیاسی

سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی, یوتیوب
امتیاز 0 از 5
ادامه مطلب
فلسفه سیاسی
پیش نمایش

فلسفه سیاسی چیست؟ و چرا باید فلسفه سیاسی بخونیم؟

سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی, یوتیوب
امتیاز 0 از 5
ادامه مطلب

    محصولات مرتبط

    سوفسطایی‌ها: حکمت‌پیشه‌هایی بدنام یا معماران علوم انسانی؟
    پیش نمایش

    سوفسطایی‌ها: حکمت‌پیشه‌هایی بدنام یا معماران علوم انسانی؟

    سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی, یوتیوب
    امتیاز 0 از 5
    ادامه مطلب
    دیکتاتور خوب؟
    پیش نمایش

    دیکتاتور خوب؟

    سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی, یوتیوب
    امتیاز 0 از 5
    ادامه مطلب
    پیش نمایش

    معرفی کتاب افسوس نمی‌خوریم، تجربه واقعی گریختگان از کره شمالی

    اقتصاد, تاریخ, سیاست, فلسفه سیاسی, یوتیوب
    امتیاز 0 از 5
    ادامه مطلب
    پادکست کتاب توتالیتاریسم
    پیش نمایش

    اپیزود پنجاه و یکم: توتالیتاریسم-قسمت اول

    پادکست, تاریخ, جامعه شناسی, سیاست, فلسفه سیاسی
    امتیاز 0 از 5
    ادامه مطلب
    اپیزود چهلم: چهار مقاله درباره آزادی-قسمت دوم
    پیش نمایش

    اپیزود چهلم: چهار مقاله درباره آزادی-قسمت دوم

    پادکست, فلسفه سیاسی
    امتیاز 0 از 5
    ادامه مطلب
    پادکست خلاصه کتاب وضع بشر
    پیش نمایش

    اپیزود سی‌ و هفتم: وضع بشر-قسمت آخر

    اقتصاد, پادکست, تاریخ, تکنولوژی, جامعه شناسی, سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی
    امتیاز 0 از 5
    (1)
    ادامه مطلب
    پادکست خلاصه کتاب وضع بشر
    پیش نمایش

    اپیزود سی‌ و پنجم: وضع بشر-قسمت اول

    اقتصاد, پادکست, تاریخ, تکنولوژی, جامعه شناسی, سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی
    امتیاز 5.00 از 5
    (2)
    ادامه مطلب
    پادکست خلاصه کتاب فلسفه‌ای برای زندگی
    پیش نمایش

    اپیزود اول: فلسفه‌ای برای زندگی

    پادکست, فلسفه
    امتیاز 5.00 از 5
    (6)
    ادامه مطلب
      تمام حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است. استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است.
      بستن
      • صفحه اصلی
      • یوتیوب
      • پادکست
      • بلاگ