روند و رویکردی که بی بی سی با ساخت مستندهایی مانند بهتان برای حفظ نظام منتقد آن است، روند و رویکردی است که حدود 65 سال پیش جریان غالب رسانهای و مطبوعاتی غربی به خصوص انگلیسی و آمریکایی علیه مرحوم مصدق، جبههی ملی و ناسیونالیسم احیا شده ایرانیان وجود داشت. پروفسور یرواند آبراهامیان به خوبی این هجمهی تبلیغاتی علیه مرحوم مصدق را در کتاب خود، کودتا نشان داده است که به بخشهایی از آن اشاره میکنیم.
غربیها برای توضیح شکست مذاکرات به راحتی از ویژگیها و خصلتهای ملی به ویژه در ارتباط با شخصیت مصدق استفاده میکردند. از نظر آنها، ایرانیها افرادی نامعقول، یکدنده، خسته کننده، کله شق، خشن، دمدمی مزاج، بی ثبات، ناراضی، بی عرضه، نادان، بیگانه هراس، بچه، عارف مسلک، احساساتی و فاقد عقل سلیم بودند. شپرد مصدق را فردی حقهباز، مکار و کاملا بی وجدان مینامید. به گفته او: “مصدق تأثیر خوشایندی بر انسان نمیگذارد، قد نسبتا بلندی دارد، با پاهایی کج که آنها را مثل خرس روی زمین میکشد، شبیه اسب کالسکه و کمی ناشنواست.” شپرد در گزارش سالانه ۱۳۳۰ این توضیحات را برای جمع بندی دلایل شکست مذاکرات عنوان میکند: “شکست این مذاکرات را باید به پای یک نفر نوشت: دکتر مصدق. او میهن پرستی درستکار، اما گمراه و اغلب کودن بود و غریزه مردم فریبیاش، سرسختی لجبازانهاش و فقدان تمام عیار ایدههای سازنده در ذهنش باعث شدند پیشرفت به سوی احیای واقعا ملی و خیزش احساسات ملی که زمینه ساز به قدرت رسیدن او شده بود، غیرممکن شود. دکتر مصدق که هیچ وقت نمیخواست اشتباهی را بپذیرد یا به آن اعتراف کند، غرور ملی را به سوی عدم تحمل، احیای دینی را به سمت تعصب و اشتیاق به استقلال بیشتر را به سمت انزوای سرسختانه و بیگانه هراسی کشانده است. مردم ایران که به فقر عادت کردهاند، ممکن است در آینده به سوی رنج و فقری بسیار بیشتر کشانده شوند.”
برای ترویج چنین دیدگاهی، وابسته مطبوعاتی بریتانیا در تهران برای همتای خود در واشنگتن خوراکی پایدار و منظم ارسال میکرد که برای بی بی سی زیادی زهرآگین بود، وابسته مطبوعاتی واشنگتن هم گزارش میکرد که ستون نویسهای آمریکایی به خوبی از این اطلاعات زهرآگین استفاده میکردند. به عنوان مثال پیرسون رئیس پیشکسوت روزنامهنگاری آمریکایی و از ستون نویسان اصلی واشنگتن پست، مقالهای کاملا من درآوردی نوشت که بر مبنای آن، حسین فاطمی به نادرستی به دست داشتن در جرایمی از قبیل اختلاس و ساخت و پاخت با قضات متهم شده بود. از این دست بهتانها و اتهامات که برای حفظ کنرل بر صنعت نفت به مصدق و اطرافیانش زده میشد، نه تنها در جراید آمریکایی بلکه در جراید بریتانیا هم فراوان بود. به محض افزایش بحران، سفارت بریتانیا در تهران از بی بی سی در لندن خواست تا مدت برنامه فارسی خودش را دو برابر کند و خبرنگار تهرانش که گرایشی به همکاری نداشت با فرد دیگری جایگزین کند. بی بی سی با راه انداختن جنگ تبلیغاتی با اشتیاق به طرح این مسئله پرداخت که چطور ملی شدن نفت باعث فقیر شدن کشور میشود.
حمله شدید تبلیغاتی بریتانیا آنقدر مؤثر بود که حتی تاریخ دانان امروزی هم این ادعا را مطرح میکنند که بریتانیا قصد مصالحه داشته و آمریکا راه حلهای زیادی برای حل اختلافات پیشنهاد داده اما این مصدق بوده که باعث عدم توفیق در مذاکرات شده است.
چیزی که برای من بعد از خواندن این کتاب و مقایسه آن با کتابهای دیگر جالب بود همین تأثیر حمله شدید تبلیغاتی بریتانیا و بی بی سی بود، من به عنوان یک مخاطب همیشه فکر میکردم پیشنهاد بانک جهانی به مصدق، پیشنهادی بود که میتوانست مذاکرات نفتی را از بن بست خارج کند، اما نوعی که پروفسور آبراهامیان قرارداد را شرح میدهد (من این شرح را در کتابهای دیگر ندیدم چون فقط اشاره میشد که قرارداد خوبی بود که در همههی اتفاقات اسفند 31 از دست رفت.) به راحتی میشود تشخیص داد که این پیشنهاد هم در ادامه پیشنهاداتی بوده که برای بریتانیا زمان بیشتری خریداری شود تا یا مصدق خود سقوط کند یا عوامل داخلی باعث سقوطش شوند و یا زمان کافی برای چیدن مقدمات کودتا داشته باشند.
در آخر من به این نتیجه رسیدم که حدود 65 سال پیش نفع بریتانیا و نفع بی بی سی در راستای منافع بریتانیا تحقیر ایرانی، ناسیونالیسم ایرانی و مصدق بود و ملی کردن نفت چیزی جز بدبختی به بار نمیآورد و همه اینها ناشی از خصلتهای بد ایرانیهاست و امروز نفع انگلیس و بازهم نفع بی بی سی در راستای منافع انگلیس بزرگ کردن همان جریان و تقدیس آن است و همچنان مخالفان خود را با همان شیوههای رسانهای مینوازد.
برای شنیدن خلاصه کتاب کودتا به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
چون درزمان مصدق این کار توسط انگلیس انجام شده دلیل نمیشه الان بی بی سی انتقاد نکنه یا مستند درست نکنه
باید توجه کرد که اونموقع هم انتقاد به شرایط موجود بود که توسط بی بی سی انجام میشد.
من اصلاً متوجه نشدم نقد شما به مستند بهتان برای حفظ نظام و مسائل مطرح شده و ارتباطش با مصدق و ملی شدن نفت و نقش انگلیس در اون داستان چی بود ؟
منظورم این بود که بیبیسی که خودش استاد بهتان زدن به دیگرانه، دیگری رو متهم میکنه به بهتانزنی.