اگر جایی برای امید نیست دست کم به نومیدی تن ندهیم
پشتیبانی از ما:
logo حامی باش
پی پل
پشتیبانی از ما:
logo حامی باش
پی پل
  • صفحه اصلی
  • یوتیوب
  • پادکست
  • بلاگ
فهرست
خانه فلسفه سیاسی دستکاری در رسانه‌ها قسمت اول: ترول
چرا باید کتاب بخوانیم؟
چرا باید کتاب بخوانیم؟
برگشت به مطالب
توی این دنیا که زندگی خوبی نداشتی
توی این دنیا که زندگی خوبی نداشتی
New
Click to enlarge

دستکاری در رسانه‌ها قسمت اول: ترول

امتیازدهی 5.00 از 5 در 1 امتیازدهی مشتری
(1 نظر)

در این پادکست و پادکست های بعدی میخوام درباره دست‌کاری کردن رسانه‌ها و پخش اطلاعات نادرست در اینترنت حرف بزنم، موضوعی که خیلی مهمه چون در این دوره زمونه این رسانه‌های اجتماعی‌ان که به افکار و اعتقاداتمون شکل میدن

از اینجا بشنوید:

دسته ها: پادکست, تکنولوژی, جامعه شناسی, سیاست, فلسفه سیاسی برچسب ها: Epitome books, Troll, آزار اینترنتی, آلت رایت, اپیتومی بوکس, اینترنت, پادکست, پادکست فارسی, ترول, داکسینگ, دستکاری در رسانه, راست آلترناتیو, راست افراطی, رسانه, شبکه
اشتراک گذاری:
  • توضیحات
  • توضیحات تکمیلی
  • نظرات (1)
توضیحات

مارشال مک لوهان سال‌ها پیش گفته بود «رسانه همان پیام است.» مک‌لوهان معتقد بود که هروقت رسانه‌ی جدیدی ظهور می‌کنه، مردم اول اسیر محتوایی میشن که این رسانه در اختیارشون میذاره مثل خبرهایی که تو روزنامه می‌خونن، یا موسیقی‌هایی که از رادیو می‌شنون یا برنامه‌هایی که تو تلویزیون می‌بینن. وقتی مردم درباره خوبی یا بدی رسانه صحبت می‌کنن در واقع بحث اصلیشون درباره محتوای رسانه است. یعنی به خود رسانه یعنی در این مثال‌ها روزنامه، رادیو و تلویزیون توجه نمی‌کنن. اما مک لوهان میگه در بلند مدت این محتواها اهمیت چندانی ندارن بلکه این خود رسانه است که مهم میشه چون اثراتی روی مغز میذاره که خیلی‌هاش برگشت پذیر نیستن. 

اگه فک می‌کنین ادامه این بحث براتون جالبه لطفا کانال رو سابسکرایب کنید و برای حمایت از ما و پروژه هایی این چنینی از طریق یوتیوب مشترک کانال بشین که لینک عضویت رو در کپشن همین پادکست گذاشتم یا اگه میخوان دونیت کنین از طریق حساب پی پل که آدرس اونم در کپشن هست می تونید از ما حمایت کنین. حمایت‌های شما باعث دلگرمی ماست تا بهتر و بیشتر ویدیو و پادکست بسازیم. 

مک لوهان کتابش رو سال ۱۹۶۴ نوشته بود، یعنی ۶۰ سال پیش، اون موقع نه اینترنتی بود، نه شبکه‌های اجتماعی‌ای نه هوش مصنوعی. نیکلاس کار که این نقل قول از کتاب او یعنی اینترنت با مغز ما چه می‌کند برداشته شده که چند سال پیش پادکستش رو ساختم و لینکش رو تو کپشن میتونید پیدا کنید. نیکلاس کار کتابش رو ۱۵ سال پیش نوشته و میشه گفت ما امروز به اندازه کافی تغییر کردیم یعنی به اندازه کافی به اینترنت، هوش مصنوعی و شبکه های اجتماعی وابسته شدیم که دیگه نتونیم به شیوه قدیم اطلاعات بگیریم. همون موقع یعنی پونزده سال پیش نیکلاس کار درباره خودش می‌نویسه: «طی چند سال گذشته همیشه این احساس ناخوشایند رو داشتم که کسی یا چیزی داره مغزم رو دستکاری می‌کنه، دیگه مثل قبل فکر نمی‌کنم و این حس وقتی شدیدتر میشه که مشغول کتاب خوندن میشم، سابقا راحت غرق مطالعه کتاب یا مقاله‌ای بلند می‌شدم و ذهنم درگیر فراز و فرودهای روایی یا تغییرات استدلالی متن میشد اما حالا به ندرت دچار چنین حالتی می‌شم، یکی دو صفحه که می‌خونم حواسم پرت میشه، رشته‌ی کلامو گم می‌کنم و دنبال کار دیگه‌ای میرم. به گمونم میدونم مشکل از کجاست، الان بیشتر از ده ساله که زمان زیادی رو آنلاین می‌گذرونم و سرگرم جستجو، وبگردی و تولید محتوام، اینترنت برای من یه موهبت خدادادیه، تحقیقی که قبلا مجبور بودم واسش تو کتابخونه‌ها چندین روز زحمت بکشم، الان با چند دقیقه جستجو تو اینترنت و کلیک کردن رو چنتا لینک انجام میشه، با اینترنت قبضامو پرداخت میکنم، بیشتر کارهای بانکی و خریدامو انجام میدم و هزارتا کار دیگه، حتی وقتی کاری هم ندارم بازم سرگرم جستجوی اطلاعات در اینترنتم و یا ایمیل‌هامو می‌خونم و جواب میدم یا پست‌های وبلاگی رو مرور می‌کنم، یا نوشته‌های دوستامو تو شبکه‌های اجتماعی می‌بینم، در کنار اینا ویدئو می‌بینم یا موسیقی دانلود می‌کنم. اینا مواهبی واقعین اما باید بابتشون بهایی پرداخت بشه. به قول مک‌لوهان، رسانه‌ها صرفا کانال‌های اطلاعاتی ما نیستن، اونا فقط خوراک فکری مارو تأمین نمی‌کنن بلکه فرآیند تفکر مارو هم شکل میدن. به نظر من کاری که اینترنت میکنه اینه که ذره ذره ظرفیت تمرکز و تعمق من رو میخوره، چه آنلاین باشم یا نباشم ذهنم الان توقع داره که اطلاعات رو به همون شیوه‌ای که اینترنت توزیع می‌کنه، یعنی به شکل جریانی سریع از ذرات دریافت کنه. شاید عیب از منه و من فقط اینجوری شدم، اما ظاهرا که اینطور نیست، وقتی با دوستام درباره مشکلات مطالعه کردنم حرف میزنم، اونا هم از این مشکلات شکایت می‌کنن، اونا هم به این نتیجه رسیدن که هرچقدر بیشتر از اینترنت استفاده می‌کنن مجبورن برای حفظ تمرکزشون روی متن‌های بلند بیشتر تلاش کنن.»

حتما شما هم این حس رو درک کردین. انگار همه مون یهویی ای دی اچ دی گرفتیم، یادمون میره چیکار داشتیم می‌کردیم. مدام بی‌قراریم، باید یه کاری کنیم و نمی تونیم بیکار بمونیم، بیکار بمونیم دیوانه می‌شیم دیگه مثل قدیما حوصلمون سر نمیره و اساسا می ترسیم که برسیم به جایی که حوصلمون سر بره. این تغییریه که ابتدای پادکست ازش حرف زدم و به راحتی هم نمیشه عوضش کرد. ذائقه ما خوب یا بد تغییر کرده، مثلا من اگه بخوام شما این پادکست رو تا آخر بشنوین مدام باید از سر و ته مطلب بزنم تا کوتاه باشه حوصله‌اتون سر نره و مدام فضا رو عوض کنم تا یه وقت خوابتون نگیره یا نزنید پادکست بعدی. حالا این خوبه یا بد؟ بعضیا میگن خوبه چون نیاز نیست وقت زیادی رو صرف این کنیم که مغز حرف رو بشنویم، خیلی سریع اونچه میخوایم رو به دست میاریم، لازم نیست یه عالمه تحقیق کنیم یا کتاب بخونیم تا یه چیزی رو یاد بگیریم، سریع توی یه دیقه یکی هست که توضیحش میده و میریم سراغ مبحث بعدی. کسانی که مخاطب پادکست من بودن میدونن که حجم اطلاعاتی که توی هر اپیزود گفته میشد انقدر زیاد بود که مغز توان تحلیلش رو نداشت و خیلی ها که علاقمند میشدن مجبور بودن چند بار هر اپیزود رو گوش کنن. من از این دوستان واقعا ممنونم و واقعا دمشون گرم که تو این دوره زمونه وقت میذارن و یه اپیزود رو چند بار می‌شنون تا مطلب براشون جا بیفته و چیزی رو از دست ندن. اما این رویکرد من باعث شده که خیلی ها که حوصله کمتری دارن جذب نشن و ادامه ندن. حالا روز به روز داره به تعداد این خیلیا اضافه میشه. مطمئنا الان شش هفت سال پیش نیست که من پادکست رو شروع کردم و آدما خیلی عوض شدن. عادت کردیم به ویدیوهای کوتاه یک دقیقه‌ای و حتی چند ثانیه‌ای، و تحمل اینکه بشینیم یه پادکست تقریبا یک ساعته رو گوش کنیم کم شده. من برای اینکه مخاطب جدید جذب کنم و حتی کم حوصله ترها رو نگه دارم باید اول ویدیو یا پادکستم قلاب بذارم تا مخاطب پاش گیر کنه و ادامه بده و این قلاب باید یه چیز هیجان انگیز باشه، یا نامتعارف یا هنجارشکنانه یا شوکه کننده. در واقع ما عادت داده شدیم به ترول‌های اینترنتی.

حتما شما هم درباره ترول های اینترنتی و ترول کردن در اینترنت شنیدن یا شاید حتی در معرضش قرار گرفتین، مثلا فرض کنین وسط یه بحث کاملا جدی هستین و یه دفعه یکی میاد و بهتون توهین می‌کنه جوری که مجبور میشین از شرافتتون دفاع کنین یا دروغ بودن حرف طرف رو نشون بدین یا در یک کلام واکنش نشون بدین. این اتفاق بیشتر در فضاهایی مثل شبکه اجتماعی ایکس یا همون توییتر سابق میوفته اما در هر جای اینترنت که بشه کامنت یا مطلب گذاشت ترول هم  وجود داره. یعنی یه عده هستن که برای واکنش گرفتن و جلب توجه میان مطالب توهین آمیز یا تحریک کننده میذارن. اما، اما ترول کردن تنها یکی از چیزهایی که میخوام در این سری پادکست‌ها برم سراغش.

در این پادکست و پادکست های بعدی میخوام درباره دست‌کاری کردن رسانه‌ها و پخش اطلاعات نادرست در اینترنت حرف بزنم، موضوعی که خیلی مهمه چون در این دوره زمونه این رسانه‌های اجتماعی‌ان که به افکار و اعتقاداتمون شکل میدن و اگر اطلاعات نادرستی دریافت کنیم یا ذهنمون دستکاری بشه و توسط گروه‌هایی که در این پادکست ها باهاشون بیشتر آشنا میشیم شکل بگیره و مهندسی بشه در مسیری پا میذاریم که اونا میخوان و اهدافی رو دنبال میکنیم که اهداف این گروه‌ها و افراده نه اهداف خودمون، به راحتی تحت تاثیر این گروه ها قرار می‌گیریم و از واقعیت دور میشیم. چنانچه تا حد زیادی این اتفاق افتاده. یه زمانی استراتژی حاکمان این بود که جلوی درز اطلاعات رو بگیرن و نذارن آدما بفهمن چه خبره اما الان انقدر اطلاعات ریختن تو اینترنت که توانایی تشخیص درست از غلط رو از دست دادیم مثلا در اوایل اکتبر ۲۰۱۶، ویکی‌لیکس مجموعه‌ای از ۲۰٬۰۰۰ ایمیل هک‌شده از حساب جیمیل جان پودِستا، رئیس ستاد انتخاباتی هیلاری کلینتون، منتشر کرد. کاربران انجمن پیام‌رسان اینترنتی 8chan در بخش /pol/ که مخفف politically incorrect ئه یعنی جایی که میشه مطالبی با حساسیت‌های بالا چه سیاسی چه جنسی یا نژادی رو منتشر کرد بلافاصله شروع کردن به جست‌وجو در این ایمیل‌ها تا مطالبی افشاگرانه و آسیب‌زننده درباره کلینتون پیدا کنن. اونا با استفاده از شبکه‌های اجتماعی، شروع به پخش اتهام هایی علیه کلینتون کردن مثل اینکه جورج سوروس معترضان لیبرال را برای برهم‌زدن تجمع‌های ترامپ تأمین مالی می‌کنه یا اینکه کلینتون به‌طور پنهانی درصدد ترور جولین آسانژ بنیان گذار ویکی لیکسه و غیره. با اینکه این ادعاها بی‌پایه و خیالی بودن اما از طریق شبکه‌های اجتماعی به وبلاگ‌های راست‌افراطی راه پیدا کردن و در نهایت هم به رسانه‌های جریان اصلی رسیدن. یکی از کاربران 8chan نوشت: «رسانه‌ها کارشون رو درست انجام نمی‌دن. با اینکه هزاران ایمیل منتشر شده، تنها چیزهایی که اونا خیلی جزئی بهش پرداختن همون چیزهاییه که ما پیدا کردیم. اونها حتی به خودشون زحمت جستجو کردن هم نمیدن»

در ماه‌های منتهی به انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا، گروه‌هایی فرعی و فراموش‌شده که در فضای آنلاین فعالیت می‌کردن، به‌طور هدفمند تلاش کردن زیرساخت‌های رسانه‌ای را دست‌کاری کرده تا ترامپ و گفتمان پوپولیستی‌اش رو تبلیغ کنن. این پیام‌ها از طریق میم‌ها (memes) در وبلاگ‌ها و فیس‌بوک، بات‌های توییتر، کانال‌های یوتیوب، و حتی حساب توییتر خود ترامپ پخش شدن و رسانه‌هایی با گرایش راست افراطی که به دامن زدن نظریه‌های توطئه و اطلاعات نادرست دست داشتن، تقویت‌شون کردن. این پیام‌ها حتی بر دستور کار رسانه‌های جریان اصلی مثل شبکه‌های تلویزیونی کابلی، روزنامه واشنگتن پست و نیویورک تایمز هم تأثیر گذاشت، تا اونجا که تئوری‌های توطئه علیه کلینتون بیشتر از اتهام‌های تعرض جنسی و روابط احتمالی ترامپ با روسیه پوشش داده شدن.

خیلی از این گروه‌های آنلاین خودشون رو عضوی از جنبش نوظهور «راست آلترناتیو» یا «آلت-رایت» می‌دونن، و حتی ادعا کرده‌ان که ترامپ رو با قدرت همین میم‌ها به کاخ سفید رسوندن. 

اصطلاح «راستِ آلترناتیو» یا alt-right واژۀ جدیدیه که رنگ و لعابی تازه به بعضی از ریشه‌دارترین ایده‌های نژادپرستانه و زن‌ستیزانه می‌زنه. استفاده از این اصطلاح کار رو آسون میکنه یعنی میشه ازش برای نامیدن همه گروه‌های راست افراطی استفاده کرد اما همه رو نمیشه زیر این مفهوم قرار داد. خیلی از این گروه‌ها دستورکار خاص خودشون رو دارن، اما تاکتیک‌های مشترکی دارن. در ضمن، بعضی از شرکت‌کنندگان در این اکوسیستم بر اساس باورهای خودشون سازمان یافته‌اند (مثل فعالان حقوق مردان)، در حالی که بعضیای دیگه بر اساس رسانه یا پلتفرمی خاص دور هم جمع شدن (مثل وبلاگ نویسا یا پادکست سازها یا یوتیوبرها. در نتیجه نمیشه مرزبندی دقیقی گذاشت اما میشه تا حدودی به شناختشون نزدیک شد.

سخن‌گویانی مثل مایلو یوناپولِس (Milo Yiannopoulos) بین جنبش آلت-رایت و روش‌های «ترول‌گری» آنلاین ارتباطی مستقیم برقرار کرده و انجمن‌های تصویری زیرزمینی مثل 4chan و 8chan رو مراکز فعالیت اونا معرفی می‌کنه:

«جنبش آلت-رایت از دل گوشه‌های زیرزمینی، جوانانه و طغیان‌گر اینترنت زاده شده است. 4chan و 8chan کانون‌های فعالیت آلت-رایت هستند. سال‌هاست که اعضای این انجمن‌ها—چه سیاسی و چه غیرسیاسی—با شوخی‌های کودکانه و جلب توجه به شیوه‌ای خیره‌کننده سرگرم کننده بوده‌اند. مدت‌ها پیش از ظهور آلت-رایت، کاربران 4chan ترول کردن رسانه‌های ملی را به نوعی ورزش درون‌گروهی بدل کرده بودند.»

اما اینها کی‌ان؟ چیکار می‌کنن؟ و چطور این کارهارو می‌کنن؟ اینا سوالاتیه که در ادامه پادکست بهشون می‌پردازم.

پژوهشگرانی هستند که معتقدن این روایت که 4chan و آلت-رایت نیروی اصلی پشت پیروزی ترامپ بودند نمی‌تونه همه حقیقت باشه. این پژوهشگران میگن این توضیح ساده، روندهای اجتماعی-فرهنگی گسترده‌تری که پشت این جریانات هست رو نادیده می‌گیره و به گروهی بسیار کوچک، قدرتی بیش از حد می‌ده. هنوز هم مبهمه که چطور ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ پیروز شد و چرا پبش‌بینی‌ها غلط از کار دراومد. در این فضای مبهم، آلت-رایت خیلی دوست داره که اعتبار این پیروزی رو به نام خودش بزنه. با این حال، واقعا نمیشه میزان تاثیرگذاری این گروه‌ها بر انتخابات آمریکا رو مشخص کرد.

من سعی می‌کنم به کمک تحقیقاتی که صورت گرفته که یکی از منابع اصلیش گزارشیه که توسط آلیس مارویک و ربکا لوئیس تهیه شده نشون بدم که ترکیبی از نظریه‌پردازان توطئه، لیبرترین‌های عاشق فناوری، ملی‌گرایان سفیدپوست، طرفداران حقوق مردان، ترول‌ها، ضد فمینیست‌ها، فعالان ضد مهاجرت، و جوانان علاف و بیکار با استفاده از تکنیک‌های فرهنگ مشارکتی و قابلیت‌های رسانه‌های اجتماعی باورهاشون رو هر چه بیشتر ترویج کردن. این گروه‌ها با استفاده از فرصت‌هایی که اینترنت برای همکاری، ارتباط و تولید جمعی فراهم می‌کنه، آسیب‌پذیری‌های اکوسیستم بخش خبر رو هدف می‌گیرن تا پیام‌هاشون رو به گوش طیف بیشتری از مردم برسونن. گرچه این خرده‌فرهنگ‌ها متنوع‌اند، اما عموماً خودشون رو نیروهای ضد نظام معرفی می‌کنن که با چند تا چیز مخالفن مثل اختلاط فرهنگی، جهانی‌سازی یا گلوبالیسم و طرفدار ایدئولوژی‌هایی نژادپرستانه، ضد فمینیستی و یهودستیزن. میشه برای این‌ها از اصطلاح «راست‌افراطی» هم استفاده کرد، هرچند که خیلی از اون‌ها با این اصطلاح موافق نیستن.

برای درک بستر دست‌کاری در رسانه و پخش اطلاعات نادرست، باید سراغ لایه‌های زیرین اون رفت. جنبش‌ها، لحظات تاریخی و تحولات گوناگونی در کنار هم قرار گرفته‌اند تا چشم‌انداز رسانه‌ای امروز را شکل بدن، این سری پادکست ها تلاشیه برای دسته‌بندی و تعریف اجزای متحرک این شبکه‌ غیرمتمرکز تا بفهمیم چطور شد که اینجوری شدیم؟ رسانه چطور ما رو تبدیل به آدمایی کرده که حوصله دیدن ویدیویی طولانی یا خوندن متنی بلند رو نداریم؟

بریم سراغ سوال اول یعنی اینا کی‌اند و چطوری اینکارو می کنن یا اگه بخوایم دقیقتر بپرسیم: چه کسانی رسانه‌ها را دست‌کاری می‌کنن؟ شاید یکی از اولین این گروه ها ترول‌های اینترنتی بودن در واقع «ترول‌کردن» به موازات اینترنت رشد کرده.

ترول چیه؟

در زبان عامیانه، «ترول» به فردی گفته می‌شه که به‌صورت عمدی پیام‌هایی توهین‌آمیز یا تحریک‌آمیز در فضای آنلاین منتشر می‌کنه این فضاهای آنلاین می‌تونن شبکه‌های اجتماعی باشن یا گروه‌های خبری، انجمن‌ها، اتاق‌های گفتگو یا بازی‌های ویدیویی آنلاین. روش‌ها و انگیزه‌های ترول‌ها می‌تونه بی‌ضرر باشه یا دیگر آزارانه. این پیام‌ها ممکنه تحریک‌کننده، غیرصادقانه، منحرف‌کننده، نامربوط یا خارج از موضوع باشند که هدفشون ایجاد واکنش احساسی در دیگران یا دستکاری در ذهن دیگرانه، در واقع ترول نقش قلدر یا فتنه‌انگیز را ایفا می‌کنه. معمولاً ترول از این کارها لذت میبره و با اینکار میخواد رقیبش رو در فضای مجازی از سر راه کنار بزنه یا دیگران رو سردرگم کنه. با این تعریف ترول کردن نوعی پرخاشگری حساب‌شده است که هدفش تحریک احساسات طرف مقابله و حتی می‌تونه سلامت روانیِ فرد رو از بین ببره و حتی باعث خودکشی طرف مقابل در دنیای واقعی بشه. 

اما گاهی این واژه برای کسی به‌کار می‌ره که دیدگاه‌هایی جنجالی یا متفاوت داره که باید حواسمون باشه کاربرد کلمه ترول کردن برای این جور افراد غلطه، یعنی هر کس که دیدگاهی جنجالی یا متفاوت داره لزوما ترول نیست و کارش هم ترول کردن نیست. اما شرط داره، شرطش هم اینه که برای ادعاهاش فکت معتبر بیاره. کاربرد واژه «ترول» اغلب به‌صورت ذهنی و نسبی صورت می‌گیره. ممکنه بعضی خواننده‌ها یه پست را ترولینگ بدانند، در حالی که دیگران همون پست را، با اینکه جنجالیه اما مرتبط به بحث بدونن. ترولینگ در شکل شدیدش می‌تونه شامل آزار آشکار یا شوخی‌های کاملاً خارج از موضوع باشه. با این حال، واژه «اینترنت ترول» (Internet troll) به‌طور گسترده‌تری برای توصیف پدیده‌هایی مثل جنگ اطلاعاتی، سخنان نفرت‌پراکنانه یا حتی کنشگری سیاسی به کار میره. تصویر مشهور «ترول‌فیس» (Trollface) هم گاهی برای نشان دادن ترولینگ در فرهنگ اینترنتی به‌کار می‌ره.

بعضی روان‌شناسان معتقدن که صفاتی مثل سادیسم بیمارگونه، و ویژگی‌های شخصیتی «سه‌گانه تاریک»  یعنی خودشیفتگی، ماکیاولیسم، و روان‌پریشی و گاهی هم «چهارگانه تاریک» که عبارتند از خودشیفتگی، جامعه‌ستیزی، ماکیاولیسم و سادیسم بین ترول‌های اینترنتی شایعه، بعضی دیگه معتقدند ترول‌ها خودشون به دیدگاه‌های جنجالی‌ای که مطرح می‌کنن باور ندارن.

ترول‌های اولیه بحث‌های لفظی و تندی رو در گروه‌های یوزنت منتشر می‌کردن تا تازه‌واردها را درگیر بحث‌های فرسوده و کهنه کنن. در دهه ۲۰۰۰، این اینکار رو بهش می‌گفتن «لالز» (lulz) یعنی با ایجاد آشوب و واکنش گرفتن لذت بردن یا همون لال یا LOL خودمون که تو یاهو مسنجر خیلی استفاده میشد.

 در سال‌های اخیر، توجه رسانه‌ها باعث شده «ترولینگ» با آزار آنلاین یکی دونسته بشه. بازنمایی‌هایی از ترول‌ها در آثار داستانیِ عامه‌پسند هم دیده می‌شود، مثل سریال «اتاق خبر» (The Newsroom) از شبکه HBO که یکی از شخصیت‌های اصلی با افرادی مزاحم در اینترنت روبه‌رو می‌شود و سعی می‌کنه با انتشار کامنت‌هایی جنسی و منفی وارد حلقه اونا بشه. ترول کردن به یکی از خرده‌فرهنگ‌های اینترنتی تبدیل شده و مجموعه‌ای از آیین‌ها، قوانین و زبان تخصصی خودش رو داره. جذابیت اصلی ترول کردن اینه که ترول چقدر می‌تونه به کارش ادامه بده بدون اینکه شناسایی بشه یعنی یکی از شاخصه‌های اصلی ترول کردن ناشناس بودنه. همین اکانت های ناشناس که فحاشی می‌کنن یا نظرات تند و واکنش برانگیز مطرح می‌کنن اغلبشون ترولن. سازمانها و دولت ها هم میتونن از ترول کردن استفاده کنن تا افکار عمومی رو جهت بدن که به این کار میگن ترول کردن دولتی و گروه‌های ترولی که اینکار رو انجام میدن به ارتش جورابی یا لشکر اکانت‌های جعلی یا ارتش سایبری معروفن.

ترول‌ها پیشینه‌ای طولانی در دست‌کاری رسانه‌ها دارن، اونا از همون اول بلد بودن که چطور شخصیت‌ها و سازمان‌های عمومی را هدف قرار بدن تا صداشون توسط رسانه‌های جریان اصلی بازتاب پیدا کنه. اغلب خودشون رو غیرسیاسی معرفی میکنن و از عکس‌های شوکه کننده که اغلب نژادپرستانه یا زن‌ستیزانه است استفاده میکنن. در عمل، ترول‌کردن به مفهومی فراگیر بدل شده که طیف گسترده‌ای از رفتارهای ضداجتماعی در اینترنت را در بر می‌گیره.

ترول کردن جنجال‌های زیادی هم ایجاد کرده که من چند نمونه‌اش رو مثال میزنم. پروندۀ «زرن علیه آمریکا آنلاین» (Zeran v. America Online, Inc.) اساساً نتیجه‌ای از ترولینگ بود. شش روز بعد از بمب‌گذاری شهر اوکلاهما، کاربران ناشناس در انجمن‌های گفت‌وگوی AOL تبلیغاتی منتشر کردن که پیراهن‌هایی با مضمون تمجید از بمب‌گذاری را تبلیغ می‌کردن و نوشته بودن برای دریافت اونا با شخصی به نام «کِنِت زِرَن» تماس بگیرید. در این پیام‌ها، آدرس خ,نه و شماره تلفن زرن هم نوشته شده بود درج شده بود. که باعث شد زرن هدف آزار و اذیت قرار بگیره. نمونه دم دست ترش رو خودمون توی سرویس‌های بهداشتی عمومی داریم که رو در و دیوار اسم و شماره نوشتن که احتمالا بخش عمده‌اش برای آزار و اذیته.

نمونه دیگه از ترولینگ وب‌سایت نئونازی دیلی استورمره (The Daily Stormer) که چیزی به اسم «ارتش ترول‌ها» راه‌اندازی کرده و کاربران خود را به ترول کردن شخصیت‌هایی مثل «لوسیانا برگر» نمایندۀ یهودی پارلمان بریتانیا و فعال مسلمان «مریم وِیس‌زاده» تشویق می‌کردن. جالبه بدونید اون کسی که کمپین ترول خانم ویس زاده رو راه انداخت بعدتر به جرم تلاش برای بمب گذاری در آمریکا در چهاردمین سالگرد ۱۱ سپتامبر محکوم شد. یعنی شاید بشه بین رفتارهای ترول گونه و تروریستی هم ارتباط برقرار کرد و این شاید، شاید محکمی هم هست و این اتفاق بارها افتاده.

در سال ۲۰۲۱، «آماندا مارکوت» ستون‌نویس نشریه سالون و نویسنده‌ی کتاب «ملت ترول‌ها: چگونه راست افراطی به هیولاهای ترامپ‌پرست تبدیل شد و حقیقت را ویران کرد»، گروه مردسالار و راست افراطی «پراود بویز»، مفسر محافظه‌کار «تاکر کارلسن» و میزبان پادکست «جو روگان» را از جمله افرادی معرفی کرد که در هنر ترولینگ برای جذب نیروهای جدید راست افراطی مهارت پیدا کردن. او می‌نویسه این افراداز ناامنی‌های روانی مردان آمریکایی، میان‌مایگی و شکنندگی اونا بهره‌برداری می‌کنن و به این گروه ها جذبشون می‌کنن. مارکوت میگه «اضطراب جنسیتی، عنصر کلیدی جذب نیرو برای راست افراطی است». ایلان ماسک هم خودش را «ترول ارشد» (Chief Troll) می‌دونه، و نیویورکر هم به ترامپ به خاطر انتشار اطلاعات نادرست در توییتر لقب ترول کل رو داد. مطالعۀ دیگه‌ای هم که در سال ۲۰۱۶ برای «مرکز تعالی ارتباطات راهبردی ناتو» در حوزه جنگ ترکیبی انجام شد، به استفاده از هویت‌های جعلی در جنگ روسیه و اوکراین اشاره کرده جایی که حساب‌های جعلی در شبکه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها و بخش نظرات برای فریب، آزار یا دست‌کاری مخالفان به کار گرفته شدن. این گزارش نوعی ترول را با عنوان «ترول ویکی‌پدیایی» توصیف می‌کند که در آن اطلاعات به‌ظاهر واقعی و معتبر، بدون بار احساسی اما در زمینه‌ای اشتباه بازنشر می‌شون تا مخاطب را به برداشت نادرست سوق بدن. این نوع ترول کردن چون بار احساسی نداره و منجر به واکنش شدید نمیشه و ژستی مستند مانند داره خیلی خطرناک‌تره و کسانی که عادت دارن دانششون رو از ویکی پدیا بگیرن هدف قرار میده و با اطلاعات غلط و گمراه کننده فریبشون میده.

این یه تعریف کلی از ترول کردن بود اما تمرکز ما بر نوع خاصی از ترول‌کردنه که در اواسط دهه ۲۰۰۰ در انجمن تصویرمحور 4chan رواج داشت. شاید اسم 4chan تا حالا به گوشتون نخورده باشه، اما با اینکه ناشناخته‌اس تاثیر گذاره. ساختار سایت ساده‌اس. پست‌ها فقط شامل تصویر و متن‌اند و به صورت ناشناس منتشر می‌شون و بیشترشون چند ساعت بعد ناپدید میشن.
با این حال، 4chan هرج‌ومرج کامل نیست؛ هر زیرمجموعه یا ساب‌بورد موضوع مشخص و هنجارهای خاص خودش رو داره که توسط کاربران دیگر به‌شدت رعایت می‌شود. محبوبیت 4chan باعث شد که سایت‌های مشابهی مثل 8chan، 2chan و Wizardchan هم ساخته بشن.

بیشتر بخش‌های 4chan به موضوعاتی اختصاص دارند که در هر انجمن اینترنتی‌ای پیدا میشن مثل ورزش، موسیقی، تناسب اندام و غیره. اما جنجالی‌ترین بخش این سایت بخش /b/ که مطالب تصادفی توش قرار میگیره که در عمل تبدیل شده به محلی برای محتوا و تصاویر عمدتاً توهین‌آمیز، جریانی مداوم و متغیر از فحش‌های نژادی و جنسی، پورنوگرافی و تصاویر دلخراش که دقیقاً به دلیل هنجارشکن بودنشون انتخاب شدن. این تصاویر نه‌تنها زبان تصویری اغراق‌شده‌ای برای کاربران /b/ تولید می‌کنند، بلکه وسیله‌ای هستند برای شوکه‌کردن و فراری دادن غریبه‌ها تا به این جمع وارد نشن.

سبک ترول‌کردنی که در بخش بی 4chan رشد کرده چهار ویژگی دارد که برای درک شیوه‌های امروزی دست‌کاری رسانه‌ای کلیدی‌ان، فعلا تیتر وار بهشون اشاره می‌کنم تا بعدتر توضیحشون بدم اولیش استفادۀ عمدی از گفتار توهین‌آمیزه، دومیش اعلام بیزاری از رسانۀ جریان اصلیه و تمایل به اغراق و هیاهو، سومیش تلاش برای ایجاد تأثیر احساسی بر هدف‌هاست و چهارمیش حفظ ابهامه که به قانون پو هم معروف شده یعنی نویسنده نیت خودش رو پنهان میکنه تا نشه بین افراطی‌گری واقعی و تمسخر افراطی‌گری تمایز گذاشت یعنی مخاطب نمی‌فهمه که نویسنده داره نظر افراطی میگذاره یا داره افراطی بودن رو مسخره می‌کنه.

حالا بریم سراغ تک تک این سبک ها همونطور که گفتم اولیش گفتار توهین‌آمیزه. چرا از این نوع گفتار استفاده میشه به جای آرام و منطقی حرف زدن؟ چون نفرت پراکنی حس حساسیت مخاطبان را تحریک می‌کنه و مردم نوشته‌های اینجوری رو خیلی جدی می‌گیرن؛ یعنی سعی می‌کنن به حرفای نامعقول و بعضا توهین آمیز دیگری واکنش نشون بدن. نمونه این ترول کردن در توییتر فارسی تا دلتون بخواد هست. عموما توییت کسانی دیده میشه یا واکنش میگیره که یا چرت و پرت میگن یا توهین می‌کنن یا غیرمنطقی حرف می‌زنن. دقیقاً همون مرزهای اخلاقی که کاربران 4chan عاشق شکستن‌شونن. نفرت پراکنی ذاتاً متوجه اقلیت‌های نژادی و جنسی و زن‌هاست و در 4chan این پیش‌فرض برقراره که همه کاربران سفیدپوست و مرد هستند، مگه خلافش ثابت بشه.
کاربران فورچن به راحتی فحش‌های کش دار میدن و این فحش دادن رو شوخی میدونن، کسانی که از یه همچنین فحشایی ناراحت میشن عملا وارد این فضا نمیشن و هدف این کاربران از فحش دادن هم همینه. باز هم محیط توییتر فارسی و کمی هم اینستاگرام این شکلیه، یعنی با فحش دادن کاری میکنن که شما یا توییتت رو پاک کنی یا کلا از این فضا خارج بشی و نکته جالبش اینجاست که به ناسزا گفتن میگن آزادی بیان.

دومین ویژگی ترول کردن در فورچن اعلام بیزاری از رسانه های جریان اصلیه. ویتنی فیلیپس، پژوهشگر رسانه، معتقده که بخش زیادی از ترول‌کردن واکنشیه به رسانه‌‌های جریان اصلی، به‌ویژه نوعی از هراس‌افکنی اخلاقی که در تاک‌شوها و شبکه‌های خبری کابلی رایجه
مثالش هم اینه: یکی از کاربران 4chan در انجمن هواداران برنامه اپرا (Oprah) خودش رو جای یه پدوفیل جا زد و داستانی مضحک و اغراق‌آمیز تعریف کرد که شبکه‌ای از بیش از ۹۰۰۰ نفر رو می‌شناسه که به کودکان تجاوز می‌کنن. عبارت بیش از ۹۰۰۰ تا از انیمه‌ی دراگون‌بال‌زِد گرفته شده بود و اون زمان شوخی محبوبی در 4chan بود. تیم برنامۀ اپرا فریب خورد و خود اپرا به بینندگانش هشدار داد که شبکه‌ای پدوفیل با بیش از ۹۰۰۰ فرد که دارن به کودکان تجاوز میکنن وجود دارن.
ترول‌ها از میل رسانه به نمایش، شگفتی و احساسات سوءاستفاده می‌کنند و این رو نه تنها سرگرمی بلکه توجیهی برای ترول‌کردن می‌دونن و کارشون رو نوعی افشاگری علیه ریاکاری و بلاهت رسانه‌ها می‌دونن. یعنی می‌خوان بگن که این رسانه‌ها هیچی نمی‌فهمن و نمی‌خوان یا نمی‌تونن راستی آزمایی کنن و هر مزخرفی رو تکرار می‌کنن. پس نباید به این رسانه‌ها اعتماد کرد. با این کارشون سعی می کنن اعتمادها رو به رسانه‌های اصلی مخدوش کنن که بعدا خیلی به کارشون میاد مثلا یکی مثل ترامپ میاد همه خبرگزاری ها رو دروغگو خطاب می کنه و این خودشه که فقط راست میگه.

سومین مشخصه ترول کردن به سبک سایت فورچن اثرگذاری احساسی بر مخاطبه، هدف ترول‌کردن برانگیختن واکنش منفی احساسی در هدفه، و این مستلزم نوعی بی‌احساسیه یعنی ترول باید عاری از احساسات انسانی باشه تا بتونه قربانیش رو گیر بندازه. گاهی ترول‌ها با استدلال‌هایی قربانی را شایسته‌ی آزار معرفی می‌کنن. مثلاً در فیسبوک، عکس‌های دلخراش و جوک‌های احمقانه در صفحه‌ی یادبود نوجوانان فوت‌شده منتشر می‌کنن و این رفتار را واکنشی به «توریست‌های سوگوار» می‌دونن که تظاهر به دلسوزی برای افرادی می‌کنند که واقعاً نمی‌شناختن.
یا ترول‌ها قربانی را مسخره می‌کنن که چرا اینترنت رو انقدر جدی می‌گیرن، مثلا میگن یه کامنته دیگه زندگی واقعی که نیست. ترول‌کردن به چشم بازی دیده می‌شه؛ با هدف گرفتن واکنش عصبی، خشمگینانه یا اشک‌آلود از قربانی—که امتیاز نهایی در این بازی به‌شمار می‌آد. یعنی هدف اینه که قربانی رو اونقدر آزار بدن که از شدت عصبانیت به گریه بیوفته یا شروع کنه به بد و بیراه گفتن.

و اما چهارمین مشخصه ترول کردن که از فورچن به ارث رسیده قانون پوئه (Poe’s Law). ترولی موفقه که بتونه همه چیز رو در ابهام نگه داره به طوری که مخاطب نفهمه داره شوخی میکنه یا جدی میگه، در انجمن‌های فارسی خصوصا این خصیصه خیلی استادانه اجرا میشه چون ما فرهنگی غنی در ریاکاری و دو پهلو حرف زدن داریم هم در حرف زدن‌های معمولیمون هم حتی در ادبیات و شعرمون. تجربه سالیان سال سرکوب و سانسور توانایی خارق العاده‌ای به ما داده که بتونیم منظورمونو جوری بگیم که هم اونی که باید بفهمه می‌فهمه و هم اونی که نباید بفهمه براش راه در رو داشته باشیم. همین تعارف کردن یکی از همین توانایی‌هاست که جز سنتمون شده. این ویژگی در بسیاری از فضاهای زیرزمینی یه فرهنگ رایجه، جایی که حرفای نژادپرستانه و محتوای افراطی به شکلی رد و بدل می‌شه که هم می‌شه اونا رو مسخره کردن نزاکت سیاسی دونست و هم نژادپرستی واقعی.
تعیین نیت افراد در چنین فضایی اغلب غیرممکنه، چرا که اعضای سایت فورچن ناشناسن و هیچکدومشون نام و نشان واقعی ندارن.

خب من تا اینجا چی گفتم؟ یه جمع بندی بکنیم. گفتم که رسانه، خصوصا رسانه‌های اجتماعی نقش بسیار پررنگی در شکل دهی افکار و عقاید ما دارن، رسانه‌ها دارن به سمت و سویی کشیده میشن که برای رقابت با هم مجبورن هر روز مطالب شوکه کننده و عجیب و غریب زیادی به نمایش بگذارن تا بتونن مخاطب رو نگه دارن و این تمایل باعث میشه که به کسایی که حرفای هنجارشکنانه می‌زنن یا از تصاویر یا مطالب تحریک کننده استفاده می‌کنن فضای بیشتری داده بشه. کسانی که هنجارشکنی می‌کنن یا جنجال درست می‌کنن چند دسته‌ان که در این پادکست فقط به یک دسته از اونا یعنی ترول‌ها پرداختم. در قسمت‌های بعدی مابقی این افراد و گروه‌ها رو معرفی می‌کنم و تازه بعد از معرفی این افراد و گروه‌هاست که باید بریم سراغ اینکه اینها کجاهای فضای آنلاین هستن، انگیزه‌شون چیه؟ و دنبال چی هستن؟ پس اگه یه وقت دیدین جذب محتوایی شدین که بخاطر هنجارشکنانه بودنشون یا عجیب غریب بودنشون یا خشونتش یا نژادپرستانه بودنش براتون جذابه بدونین که به احتمال زیاد جذب ترول ها شدین. حالا اینایی که گفتم یه طرف ماجراست یعنی کسانی که ترول می کنن. بخش دوم ماجرا مخاطبه که بعدا به اون هم می رسیم.

امیدوارم تا اینجا، این بحث مفید بوده باشه براتون، منتظر نظرهای شما هستم همونطور که می‌دونید و الانم بهتر فهمیدید، پلتفرم‌های اجتماعی بر اساس میزان لایک و کامنت و شیر، محتوا رو به دیگران پیشنهاد میده پس هم من و هم دیگران رو از لایک و کامنت خودتون محروم نکنید و حتما برای دوستاتون بفرستید.

توضیحات تکمیلی
فصل

فصل ششم

نظرات (1)
5
امتیاز 5 از 5
1 نظر
امتیاز 5 از 5
1
امتیاز 4 از 5
0
امتیاز 3 از 5
0
امتیاز 2 از 5
0
امتیاز 1 از 5
0

1 دیدگاه برای دستکاری در رسانه‌ها قسمت اول: ترول

Clear filters
  1. سحر – ۲۳ مهر ۱۴۰۴

    امتیاز 5 از 5

    پادکستتون از معدود پادکست هایی هست که هر اپیزود رو بارها گوش می کنم. و همونطور که میگین جایگزین کتاب خوندن نمیشه اما برای من که بسیار کمک کننده بوده برای کنجکاو کردنم نسبت به بعضی کتاب ها.
    ممنونم از محتواتون و وقتی که میزارین

    0
    0
    • EpitomeBooks – ۲۴ مهر ۱۴۰۴

      دستتون رو به گرمی می‌فشارم ممنونم

دیدگاه خود را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط

بدون آگاهی آزادی ات را می‌دزدند، قسمت سیزدهم فلسفه سیاسی
پیش نمایش

آزادی، گمشده‌ی همه‌زمان‌ها، قسمت سیزدهم فلسفه سیاسی

سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی, یوتیوب
امتیاز 0 از 5
ادامه مطلب
از کدام قانون اطاعت کنیم
پیش نمایش

از کدام قانون اطاعت کنیم؟ قسمت یازدهم فلسفه سیاسی

سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی, یوتیوب
امتیاز 0 از 5
ادامه مطلب
مقاومت، عصیان و مرگ
پیش نمایش

مقاومت، عصیان و مرگ

پادکست, تاریخ, جامعه شناسی, فلسفه سیاسی
امتیاز 5.00 از 5
(1)
ادامه مطلب
کاور اپیزود کتاب انقلاب نوشته هانا آرنت
پیش نمایش

اپیزود شصت و ششم: انقلاب قسمت پنجم

پادکست, تاریخ, جامعه شناسی, فلسفه سیاسی
امتیاز 0 از 5
(2)
ادامه مطلب
کاور اپیزود کتاب انقلاب نوشته هانا آرنت
پیش نمایش

اپیزود شصت و چهارم: انقلاب قسمت سوم

پادکست, تاریخ, جامعه شناسی, فلسفه سیاسی
امتیاز 0 از 5
ادامه مطلب
پادکست کتاب توتالیتاریسم
پیش نمایش

اپیزود پنجاه و یکم: توتالیتاریسم-قسمت اول

پادکست, تاریخ, جامعه شناسی, سیاست, فلسفه سیاسی
امتیاز 0 از 5
ادامه مطلب
اپیزود چهلم: چهار مقاله درباره آزادی-قسمت دوم
پیش نمایش

اپیزود چهلم: چهار مقاله درباره آزادی-قسمت دوم

پادکست, فلسفه سیاسی
امتیاز 0 از 5
ادامه مطلب
پادکست خلاصه کتاب وضع بشر
پیش نمایش

اپیزود سی‌ و پنجم: وضع بشر-قسمت اول

اقتصاد, پادکست, تاریخ, تکنولوژی, جامعه شناسی, سیاست, فلسفه, فلسفه سیاسی
امتیاز 5.00 از 5
(2)
ادامه مطلب
    تمام حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است. استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است.
    بستن
    • صفحه اصلی
    • یوتیوب
    • پادکست
    • بلاگ