اپیزود پنجاه و دوم: توتالیتاریسم-قسمت دوم

(1)

چیرگی تام تلاش دارد تا انسان‌ها را به صورتی سازمان دهد که تکثر و تمایز نامحدودشان از بین برود و کل انسانیت، به صورت فردی واحد درآید.

اپیزود پنجاه و یکم: توتالیتاریسم-قسمت اول

با استعدادترین رهبران توده‌ای نه از بین توده‌ها بلکه از بین اوباش برخاستند که به دنبال حکومت اوباش نبودند یعنی قصد نداشتند که دیکتاتوری نظامی یا حکومتی استبدادی بنا کنند، بلکه به دنبال شیوه جدیدی از حکمرانی بودند که بر سازماندهی توده‌ها استوار بود.

اپیزود سی‌ و پنجم: وضع بشر-قسمت اول

(2)

آرنت در این کتاب بدیهی‌ترین دریافت‌های ما رو به چالش می‌کشه و جاهایی حتی خواننده‌اش رو آزار میده، آرنت از ما دعوت می‌کنه به آنچه می‌کنیم فکر کنیم.

اپیزود سی‌ و ششم: وضع بشر-قسمت دوم

در حقیقت آرنت عمل و سخن رو وجه تمایز انسان با حیوان میدونه و میگه ما با کلام و کردارمون وارد جهان بشری می‌شیم. این ورود مثل زحمت به خاطر ضرورت و مثل کار بخاطر فایده نیست

اپیزود سی‌ و هفتم: وضع بشر-قسمت آخر

(1)

فعالیت تفکر به اندازه خود زندگی بی وقفه و مکرره و این سوال که آیا تفکر معنایی داره مثل پرسش از معنای زندگی، معمای بی‌جوابیه.

اپیزود شصت و پنجم: انقلاب قسمت چهارم

از اینجا بشنوید:

بعد از پیروزی انقلاب دو مشکل بزرگ ذهن انقلابیون را به خود مشغول کرده بود باید قوانین جدیدی نوشته می‌شدند، قوانینی که ضمانت می‌کرد حقوقی که توسط رژیم پیشین نقض شده بودند دیگر نقض نشوند.این قوانین باید به مدت طولانی مورد وثوق و اطمینان مردم باشند یعنی مبنایی داشته باشند که فقط به درد  نسل فعلی نخورند بلکه برای نسل‌های آینده هم مورد استفاده باشند.  مشکل اینجا بود که این قوانین مشروعیت و مرجعیت خود را از کجا باید می‌گرفتند؟ و از اینجا بود که دو مسئله مشروعیت و مرجعیت قانون ذهن انقلابیون را به خود مشغول کرد.

اپیزود شصت و چهارم: انقلاب قسمت سوم

احتمالاً این جمله معروف را شنیده باشید که انسان‌های تهی‌دست چیزی برای از دست دادن ندارند، جز زنجیرهایشان. اما این اندیشه تا قبل از انقلاب فرانسه شناخته شده نبود. به زعم آرنت پیروزی انقلاب در آمریکا و شکست آن در فرانسه بخاطر وجود سیه‌روزی و فقدانی بود که بجز آمریکا در بقیه نقاط دنیا وجود داشت. جفرسون دو سال قبل از انقلاب فرانسه در مورد مردم فرانسه گفته بود: «از بیست میلیون مردم... نوزده میلیونشان از بدبخترین افراد در سراسر ایالات متحد بدبختر و از لحاظ کلیۀ شرایط زندگی انسانی، نفرین شده‌ترند.» (ص 92-93) جفرسون حتی از اقلیتی که در فقر و بدبختی زندگی نمی‌کردند هم انتظاری نداشت چون سیه‌روزی در نظر او فقط فقر نبود بلکه فساد هم بود و جفرسون این اقلیت مرفه غرق در فساد را سیه‌روز می‌دانست چون امکانی برای آزاداندیشی ندارند.

اپیزود شصت و دوم: انقلاب قسمت اول

آرنت معتقد بود که برای داوری و تعقل، باید حداقلی از آزادی سیاسی و تبادل اندیشه وجود داشته باشد، پس در جامعۀ توتالیتر که این حداقل‌ها موجود نیست نباید انتظار داشت افراد دست به داوری و تعقل بزنند. اما می‌بینیم که در شدیدترین شرایط سرکوب و ارعاب، باز هم کسانی هستند که مقاومت می‌کنند.

اپیزود شصت و سوم: انقلاب قسمت دوم

در کشاکشی که امروز در جهان تفرقه افکنده است و پای این همه منافع را به میان آورده است احتمالاً کسانی برنده خواهند شد که دربارۀ انقلاب فهمی کسب کنند. به عکس، آنانکه ایمانشان در گرو قدرت سیاسی و سیاست‌بازی به معنای قدیمی باشد و هنوز به جنگ به عنوان واپسین چاره در سیاست خارجی اعتقاد بورزند، به ظن قوی در آینده‌ای نه چندان دور پی خواهند برد که در حرفه‌ای بی‌فایده و متروک استاد شده‌اند. (ص 18)

اپیزود شصت و ششم: انقلاب قسمت پنجم

(2)

از اینجا بشنوید:

تجلیل مارکس از کمون پاریس موقتی بود چرا که مارکس متوجه شد که این قالب سیاسی چقدر با دیکتاتوری تک حزبی پرولتاریا در تناقض است، دیکتاتوری‌ای که قدرت را کاملاً در اختیار خود می‌گرفت و برای اعمال آن از خشونت استفاده می‌کرد.

مقدمه‌ای بر کتاب وضع بشر هانا آرنت

وضع بشر شاید مهم‌ترین کتاب هانا آرنت در اندیشه سیاسی باشد که در آن به بررسی فعالیت‌های عملی انسان می‌پردازد.