اپیزود پنجاه و ششم: کار روشنفکری

امروزه بسیار گفته و شنیده می‌شود که ما روشنفکر نداریم یا فلان روشنفکر به روشنفکری خیانت کرده است یا اصطلاح روشنفکر دینی، اصطلاحی متناقض است و نمی‌تواند وجود داشته باشد. همه این اظهار نظرها تعریفی از روشنفکر را فرض می‌گیرند و بر مبنای آن تعریف حکم صادر می‌کنند. مثلا وقتی گفته می‌شود ما روشنفکر نداریم یا به روشنفکری خیانت شده تعریفی شبیه تعریف مرحوم شایگان به ذهن می‌آید که گفته بود: «مفهوم روشنفکر ... مبتنی بر جهان‌بینی غربی است: استقلال فرد، قدرتی که از موازین عقل برمی‌خیزد، رسالت انسان در تغییر دادن عالم برای ساختن جهانی نو، بعبارت دیگر روشنفکر در برابر کلیه اموری که به نحوی از انحا مربوط به انسان و سرنوشت اوست تعهد ذاتی دارد.» مشکل این تعریف و تعریف‌هایی این‌چنینی این است که تقریبا در مورد هیچ‌کس صدق نمی‌کند. مثلا با این تعریف نه سارتر و نه داستایفسکی هیچکدام روشنفکر نبودند یا اگر بودند به روشنفکری خیانت کرده‌اند چون داستایفسکی که در آثارش مرتبا از عشق و آزادی دفاع می‌کرد در آثار ژورنالیستی‌اش بر طبل جنگ علیه عثمانی می‌کوبید یا سارتر که با حرارت بسیار از مبارزان الجزایری در برابر استعمار فرانسه حمایت می‌کرد، از حکومت جنایتکار استالین هم حمایت می‌کرد.. جناب بابک احمدی نویسنده کتاب به دنبال یافتن تعریفی از روشنفکری یا دقیق‌تر کار روشنفکری است که این مشکلات را نداشته باشد.