هرزه زن یا زن زناکار داستانی از آلبر کامو از مجموعه داستان تبعید و سلطنت

هرزه زن داستان زنی ورزشکار و احتمالا خوش هیکل است که هنوز به قول خودش برای مردها جذابیت دارد اما با مردی ازدواج کرده که نیازهای اصلیش رو برآورده نمی‌کرد و همه فکر و ذکر شوهر شده بود کار و پول. زن چیزی برای به دست آوردن در این زندگی نداشت در واقع هر روز که می‌گذشت چیزی رو از دست میداد، سلامتیش، جوانیش و حتی رفاهی که شوهرش قول داده بود. در واقع ژانین، زنی بود که نه زندگی داشت و نه آزادی و تنها دلخوشیش این بود که تنها نیست و مردش بهش نیاز داره، ژانین برای زندگی کردن دلیل می‌خواست و اون دلیل چیزی نبود جز نیاز شوهرش به اون اگر همین یک دلیل هم نبود این دو خیلی سال پیش باید از هم جدا میشدن. اما همه داستان این نیست وقتی کامو این مجموعه رو می‌نوشت دغدغه الجزایر داشت و این دغدغه در جای جای این مجموعه مشهوده، هم در لایه‌های آشکار داستان مثل فضای داستان که در الجزایر می‌گذشت و هم در لایه‌های پنهان داستان که این ویدیو سعی دارد به این لایه‌های پنهان کمی نزدیک شود.