بر اساس موضوع
اپیزود پنجاه و پنجم: آینهای در دوردست
اروپا در آستانه قرن چهاردهم میلادی دو قرن بسیار خوب را پشت سر گذاشته بود از طرفی با گرم شدن زمین کشاورزی رونق بیشتری گرفته بود و از طرف دیگر با تمرکز قدرت سیاسی شاهد خیزشهایی در عرصه هنر، فناوری، معماری، آموزش، اکتشافات، بانکداری و دانشگاهها بود. جمعیت اروپا هم رو به افزایش گذاشته بود و ابزارهایی مثل قطبنما، ساعت مکانیکی، چرخ ریسندگی و دستگاه بافندگی و آسیابهای بادی و آبی به کار گرفته شده بودند. در شهرهای گوناگون دانشگاه ساخته شده بود و مسیحیت دو چهره داشت، یک چهره مهربان در موعظههای فرانچسکوی قدیس و چهرهی دیگر در سفاکی تفتیش عقاید.
اروپا میرفت که سرشار از امید قرن جدیدی را آغاز کند، اما قرن چهاردهم نقطه پایانی بود بر همه این امیدها، گویی آخرالزمان فرارسیده و اروپا در سایه سنگین مرگ فرو میرفت.
اپیزود پنجاه و چهارم: واژگونه خوانی استبداد ایرانی
در صد و پنجاه سال اخیر و در اغلب آثار نویسندگان و متفکران ایرانی که به علل عقب ماندگی ایران پرداختند، استبداد و استبدادزدگی نقش برجستهای دارد. در آثار این نویسندگان استبداد چنان تصویر شده که گویی از ازل بوده و تا ابد هست و چیزی است خارج از جامعه ایرانی و مسلط بر آن. استبداد علاوه بر عقبماندگی عامل اصلی خلقیات ناپسند مردم ایران نیز محسوب میشود. البته بسیاری از نویسندگان سعی کردهاند علت پیدایش استبداد در جامعه ایران را کشف کرده و توضیحی قابل قبول ارائه کنند. اما اکثر این تلاشها به این منجر شده که نشان دهند استبداد در ایران ریشههای پیشاتاریخی دارد. مسالهای که در اغلب این آثار نادیده گرفته شده این است که ما چه زمانی متوجه شدیم که استبداد باعث عقبماندگی ماست، در چه دورهای از تاریخ، نوع حکومت بر ایران تبدیل به مسئله شد؟ و چه عواملی در تغییر دیدگاه ما نسبت به حکومت موثر بودند، مسائلی که نویسنده کتاب واژگونه خوانی استبداد ایرانی درصدد پاسخگویی به آنهاست.